این 4 نکته را در بحث های زندگی مشترکتان جدی بگیرید
دعوا نمک زندگی است و نمیتوانید زن و شوهری را پیدا کنید که زندگی شان بدون این نمک پاشیها باشد! اما چیزی که بین زوجها تفاوت ایجاد میکند، سبکهای آنها برای دعوا کردن است. این که با اشتباهات خود دعوا را پیچیده و دامنه دار میکنند یا به سادگی آن را حل کرده و از آن عبور میکنند. اگر مایلید مشابه گروه دوم عمل کنید، بدانید که باید 4رفتار اشتباه را کنار بگذارید. این چهار رفتار کدامند؟
اولین رفتار مخرب، انتقاد است. انتقاد در حالت طبیعی صدمه وارد نمیکند اما اگر به جای رفتار همسرتان، شخصیت او را نشانه برود، بسیار خطرناک خواهد بود. بهتر است موقع انتقاد کردن، بگویید این رفتارت ایراد دارد نه این که تو همیشه اشتباه رفتار میکنید.
دومین رفتار مخرب، سرزنش است. در سرزنش ما واقعا شروع میکنیم به فحاشی کردن و خردن کردن شخصیت طرف مقابل، جملاتی مثل «بی عرضه دست و پا چلفتی» دقیقا قلب طرف مقابل را نشانه میروند. مسخره کردن و پوزخند زدن و شوخیهای خصمانه هم در همین دسته قرار دارند.
سومین رفتار اشتباه، جبهه گیری در مقابل حرفهای همدیگر است. بهانه آوردن برای توجیه رفتار، مخالفت با تمام حدسهای همسر و تکرار حرفهای گذشته او از نشانههای جبهه گیری هستند.
چهارمین رفتار غلط شما در دعوا سکوت نابجا است. مردها معمولا از این روش برای خاتمه دعوا استفاده میکنند. اما زنها فکر میکنند که سکوت به معنای خصومت و بی توجهی است. سکوت معمولا دعوا را بدتر میکند.
10 اشتباه زوج های جوان
بعضی از همسران جوان آن چنان سرگرم جشن ازدواج میشوند كه نمیدانند درگیر چه مسایلی شدهاند. شما متاهل شدهاید.
1 - فکر نکردن به فردای ازدواج :
بعضی وقت ها آنقدر سرگرم جشن ازدواج میشوید كه نمیدانید چیزهای مهم تری را رها کرده اید. چیزهایی مثل توجه کردن به همدیگر، تلاش برای شناخت بیشتر یکدیگر، پایه گذاری روابط خانوادگی، تنظیم مالی زندگی و...
2 - تلاش برای عوض کردن خلقیات همسر :
بارها گفته ایم که نباید پا به ازدواجی بگذارید که هدفتان از آن، تغییر دادن اخلاق، عقاید یا روابط خانوادگی همسرتان باشد. طرف مقابل را همین طور که هست بپذیرید. آیا شما حاضرید به خاطر سلیقه طرف مقابل خود را عوض کنید؟ پس این حق را برای او هم قائل شوید.
3 - رابطه بد با خانواده همسر :
اگر تا این لحظه به رابطه شما لطمه وارد شده، دست به هر كاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود ببخشید. اولین نفری باشید كه صلح را برقرار میكند، زیرا هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها كسی كه آزرده خاطر میشود، همسرتان است كه احساس میكند بین شما گیر افتاده است.
4 - مشاجره به جای گفتگو :
پرخاشگری و فریاد زدن و جیغ كشیدن در حل مشكل یا اختلاف نظرها به شما و همسرتان كمكی نمیكند. گفتگوی آرام و منطقی شما را به پیش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانید خودتان را كنترل كنید، زندگی تان را به مخاطره میاندازید. پس هر كاری را كه شامل این موارد است از استراحت در میانه بحث تا طلب كمك به وسیله روشهای درمانی انجام دهید.
5 - کوتاه بودن افق دید :
هیچكس دوست ندارد درباره مسایل سنگینی مثل كنترل مسایل مالی، راههای ممكن در صورت بچهدار نشدن، نحوه آمادگی برای اتفاقات پیشبینی نشدهای مثل مرگ، بحث كند. با این حال اكنون كه متاهل شدهاید، چارهای جز صحبت درباره این موضوعات ندارید. ازدواج شما به این مسایل وابسته است. عاقل باشید و در مورد تمامی این مسایل با همسر خود صحبت كنید. در صورت لزوم با دیگران مشاوره داشته باشید اما این مسایل را نادیده نگیرید. زندگی، تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست. درخود توانایی پذیرش مشكلات بزرگتر را داشته باشید.
6 - دعواهای بیهوده :
هر فرد متاهلی با همسر خود بر سر مسایلی بحث میكند اما سعی کنید بحثهای خود را برای مسایل مهمتری نگه دارید. این دلخوریها را به حال خود بگذارید.
7 - حسادت :
همسرتان شما را برای زندگی انتخاب كرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان میشود كه تصور میكند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت كنید. این برای رابطه سم است.
8 - زندگی کردن مانند مجردها :
الان زمان آن رسیده كه بزرگ شوید. گردش شبانه رفتن با دوستان، زمانی اشكال نداشت كه شما مجرد بودید و هیچ كس در منزل منتظر شما نبود. به عنوان یك فرد متاهل، انجام بعضی كارها شایسته نیست. شما میدانید درست و غلط چیست. پس كار درست را انجام دهید.
9 - غرور در زندگی مشترك :
زن یا شوهری كه بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و كسی كه مهر و محبت همسر خود را انكار میكند، هیچ كار مفیدی برای زندگی مشتركشان انجام نمیدهد. او اجازه میدهد غرور و روشهای حل مشكلات و عشق و علاقه او به همسرش راه پیدا كند و رابطه آنها به نتیجه برسد. باید ملایمتر باشید و راهی پیدا كنید كه مسوولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.
10 - با هم نبودن :
باید مانند یك گل از زندگی مشترك خود مراقبت كنید. گل، بدون آب، نور خورشید و مراقبت هرگز رشد نخواهد كرد. بنابراین، باید برنامهریزی كنید تا مدت زمان بیشتری را در كنار همسر خود باشید.
چطور با انتظارات غیر منطقی در ازدواج تان کنار بیایید؟
1-انتظارات و توقعات زندگی زناشویی که نیمه پنهان بوده و به زبان نمیآیند، زن و شوهرها را در مرحله ادراک به آزمایش میکشد. این " قوانین " که در دوران کودکی و سالهای نوجوانی با نگاه کردن به والدینمان و جذب مفاهیم مربوط به نقش زن و شوهر در جامعه؛ از وابستگیها و اعتقادات مذهبی ما؛ از برنامههای تلویزیونی، فیلمها و کتابها شکل میگیرند. عشقها و دوستیهای قبلی هم میتوانند شکلدهنده انتظارات ما باشند. و در سطحی عمیقتر، معمولاً باور داریم که همسرمان زخم و جراحتهای روحی درونی ما را التیام خواهد بخشید.
این تخیلات بعد از ازدواج بیرون میآیند . اما متخصصین عقیده دارند که تخیلات مربوط به کارهایی که همسرتان باید و نباید انجام دهد، خطرناک هستند. اگر همسرتان را با یک استاندارد غیرممکن مقایسه کنید، و او نتواند ذهن شما را خوانده و آسیبهای کودکی شما را التیام بخشیده و به طرز جادویی زندگی رویایی برای شما بسازد، ناامید و دلسرد خواهید شد.
وقتی زوجی هنوز دلباخته هم هستند، نیاز به چیز زیادی ندارند چون هنوز از آن عشق و دلباختگی اولیه لذت میبرند. توقعتان خیلی کم است، احساسی عالی دارید و زمان زیادی را برای خوشنود کردن همدیگر صرف میکنید. اما هرچه رابطه عمیقتر میشود، توقعات و انتظارات تغییر میکنند. و زمانیکه آن نیازها برآورده نشوند، دیگر کاری از دست همسرتان برای خوشنود کردن شما برنخواهد آمد و همه چیز آزاردهنده به نظر خواهد رسید. هر خستگی و دلزدگی ثابت میکند که رابطهتان درست نبوده و برای هم ساخته نشدهاید. دعواها و مشاجرهها شروع میشوند و این مشاجرات بر سر موضوعات اصلی که اذیتتان میکند نیست.
دلیل آن معمولاً این است که خودتان هم نمیفهمید که موضوعات و مشکلات اصلی چه هستند یا از به زبان آوردن آنها واهمه دارید.
اولین قدمتان؟
باید انتظارات و توقعات خودتان درمورد ازدواج را آشکار کنید، مجموعهای از اعتقادات شوکهکننده، گاهی مسخره و خندهدار و معمولاً آسیبپذیر. در هر مرحله از زندگی زناشویی ممکن است انتظارات جدیدی به وجود آید، مثل اینکه کی خانه بخرید، کی به اتفاق هم در باغچه گلکاری کنید، کی بچهدار شوید، چطور با یک بیماری حاد کنار بیایید، در زمان سختیهای اقتصادی چه برخوردی داشته باشید و یا حتی رفتارتان در زمان میانسالی. اگر الان مهارت لازم برای کشف انتظاراتتان را به دست آورید، به شما کمک میکند کشف کنید در هر مرحله از زندگی واقعاً چه در ذهنتان میگذرد.
تصمیم بگیرید که کدامیک از انتظارات همدیگر را میتوانید برآورده کنید. خیلی مهم است که برای خوشنودی همسرتان تلاش کنید، حتی اگر دیدگاه خودتان درمورد یک ازدواج موفق آنگونه نباشد. و از سایر انتظارات بعنوان یک نقطه شروع برای کشف و رشد فردی استفاده کنید: شاید از همسرتان انتظار داشتهاید که یک هیجان جدید وارد زندگیتان کند اما توقعاتتان برآورده نشده است. خودتان فعالیتهایی که دوست دارید را دنبال کنید: صخرهنوردی؟ اسکیت؟ یا شاید هم طراحی جواهر؟
و اما چه کنیم؟
1 - انتظارات خود و همسرتان را بپذیرید. این امیدها و آرزوها و حتی بایدها نشانه نیازهای عمیق شماست. ازدواج شما قادر به برآورده کردن همه آنها نیست اما نادیده گرفتن آنها هم باعث میشود هر دوی شما احساس ناامیدی، تنهایی و خشم کنید.
2 - چیزهایی از همسرتان بخواهید که واقعبینانه باشند. احتمالاً همسرتان نمیتواند هر روز صبح صبحانه را آماده کرده و در تختتان بیاورد، روزی سه بار از ظاهر شما تعریف و تمجید کند یا هیچوقت دعوایی شروع نکند. اما میتواند زمان بیشتری برای درست کردن غذا و گذراندن وقت با شما صرف کند. توافق درمورد برخی توقعات واقعبینانه احساس موفقیت و رضایت را در هر دوی شما ایجاد خواهد کرد.
3 - ببینید چه کاری از دست خودتان برمیآید.
4 - برای چیزی که نمیتوانید داشته باشید افسوس نخورید. یکی از سختترین کارها در ازدواج قبول کردن این است که بعضی از موارد لیست بایدهایتان هیچوقت توسط همسرتان اجرا نخواهد شد بخاطر اینکه او کامل نیست و دلیلی هم ندارد که شاهزاده قصه شما باشد. وقتی چیزی را واقعاً میخواهید که میدانید قرار نیست به دست بیاورید، میتوانید ناراحت یا عصبانی شوید و یا کاری را بکنیدکه همه زن و شوهرها بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان میکنند: افسوس چیزهایی را بخورید که به خاطر تعهد ازدواج نتوانستید به دست آورید. قبول کردن ازدواج و همسرتان باوجود ناکاملی آنها، تمرینی درازمدت است که برای یک رابطه سالم و خوشبخت ضروری است.
5 - از ناامیدی بعنوان نشانهای از انتظارات ناخودآگاه استفاده کنید. وقتی در زندگی زناشویی خود و از دست همسرتان ناامید و دلسرد شدید، کمی مکث کرده و به آن توقعتان فکر کنید. این کار باعث میشود درمورد انتظاراتتان هوشیاری و آگاهی به دست آورید که اعمال و رفتارهایتان را هدایت میکند. آیا توقعتان منطقی بوده است؟ آیا بهتر نیست خودتان آن را برآورده کنید؟
6 - همسرتان را با همسر دیگران مقایسه نکنید یا ازدواجتان را با دیگر ازدواجها. روی عشق، خندهها، غصهها و کشمکشهای دنیای خودتان تمرکز کنید. هیچ همسری ایدآل نیست و هیچ ازدواج ایدآلی هم وجود ندارد. با این وسوسه که به خودتان بگویید "اگر فقط همسرم شبیه به شوهر دوستم بود" یا "اگر ازدواج ما مثل ازدواج آنها بود" مقابله کنید. هر ازدواجی خاص است و پستیبلندیهای خاص خود را دارد.
7 - مراقب توقعاتی که از خودتان دارید باشید. 30 سال پیش نیست و شما هم پدر و مادرتان نیستید. بااینکه بسیاری از زوجهای تازه ازدواجکرده ناخودآگاه از خود انتظار دارند که زندگیشان به اندازه زندگی والدینشان خوب و کامل باشد. درمورد کلیشههای فرهنگی جامعه از همسر ایدآل نیر همینطور است.
چطور با کودک باج گیر رفتار کنیم؟
والدین به شرطهایی که فرزندانشان برای مسواکزدن، خوردن یا خوابیدن میگذارند، حساسیت نشان نمیدهند و آنها همینطور به این باجگرفتنها عادت میکنند تا وقتی به سن مهدکودک یا مدرسهرفتن برسند. تازه در این زمان است که مشکل اصلی خود را نشان میدهد، چون کودک برای اینکه سرکلاس حاضر شود هم مجبور میشوید هر روز به او باج بدهند! پرسشی که اینجا مطرح میشود آن است که باید با این بچهها چه رفتاری داشت.
قبل از پاسخ به این سوال، لازم است تذکرهایی به والدین بدهیم که بتوانند قبل از رسیدن به این مرحله از آن پیشگیری کنند.
1 - این خود شما هستید که بچهها را به باجگرفتن عادت میدهید. اگر دوست دارید کودک خود را با پاداش دادن به انجام کارهای بهتر تشویق و ترغیب کنید، نباید به هیچوجه این کار را قبل از انجام اقدام پسندیده ای انجام بدهید چون در این صورت به او پاداش نمیدهید، بلکه باج میدهید تا کاری را که باید، انجام دهد.
2 - از گرفتن تصمیمهای ناگهانی و بدون برنامهریزی برای در نظر گرفتن پاداش یا تشویق بپرهیزید. شاید در آن لحظه خاص با یک تصمیم ناگهانی، کارتان راه بیفتد اما در دراز مدت کودک خود را به باج گرفتن عادت میدهید. مادری که سر سفره تصمیم میگیرد برای اینکه کودکش غذا بخورد برایش فلان اسباببازی را بخرد، به او یاد میدهد حتی برای خوردن، خوابیدن یا هر کاری که طبق روال قانونی هر خانه موظف است انجام دهد، لازم است پاداشی مطالبه کند.
3 - تا میتوانید از در نظر گرفتن پاداشهای نقدی بپرهیزید. پاداش شما برای این که کودکتان پس از برگشتن از مهدکودک وسایلش را سر جای خود گذاشته یا لباسهایش را جمع کرده، میتواند این باشد که نیم ساعت بیشتر از حد معمول هر روز تلویزیون تماشا کند، بعداز ظهر که از خواب بیدار شد با شما به پارک برود و ...
4 - در نظر گرفتن پول توجیبی مشخص و محدود برای بچهای که کلاس دوم یا سوم ابتدایی است، خوب است و باعث میشود حساب کردن و دخل و خرج را یاد بگیرد اما بیحساب و به عنوان جایزه پول دادن، او را بدعادت میکند و مشکلات ثانویه ایجاد میشود.
چگونه کودک را اصلاح کنیم؟
اگر با رفتارهای اشتباه خود و نادیده گرفتن این اصول تربیتی باعث شدهاید کودک برای انجام هر کاری پاداش یا باج طلب کند، باید به مرور این عادت او را ترک بدهید. بچهها باید بدانند در مورد اجرای قوانین و وظایف هیچ جای بحث و گفتوگویی وجود ندارد. با او صحبت کنید و بگویید همانطور که ما برای رفتن به سرکار یا غذاپختن یا مرتب کردن خانه بهانهای نمیآوریم و پاداشی از کسی نمیخواهیم چون اینها جزو وظایفمان هستند، تو هم باید بدون چون و چرا وظیفهات را انجام دهی. وظیفه تو رفتن به مدرسه است؛ بیبحث و چون و چرا.
به او اجازه ندهید از زیر بار مسوولیتهایی که برایش تعریف کردهاید، شانه خالی کند. خیلی کوتاه، مشخص و روشن به او بگویید که این موضوع یک قانون است و هیچ دلیل و برهانی برای انجام ندادنش نداریم.
سعی نکنید وارد بحث و گفتوگو شوید چون اگر وارد بازیهای کلامی شوید، حتما بچهها برنده خواهند شد. آنها آنقدر بلدند دلیلتراشی کنند که درنهایت مجبورتان میکنند اجازه دهید مطابق میل آنها رفتار کنید که میتواند مدرسه نرفتن باشد یا جمع نکردن وسایلشان.
میتوانید برای ماندن بچهها در منزل، شرایط خاصی تعیین کنید. اگر کودک هیچ بیماری و مشکلی ندارد و دلیلی را برای امتناع از مدرسه رفتن نمییابید، ترتیبی بدهید آن روز به او خوش نگذرد. اگر میگوید ناخوش است، نگذارید حالا که ترفندش برای مدرسه نرفتن جواب داده، به بازی و تفریح بپردازد. به او بگویید حق ندارد با دوستانش بازی کند و تمام روز باید در رختخواب بماند. حتی غذای مناسب بیمار به او بدهید نه آنچه دوست دارد. در پایان لازم است علت نرفتن به مدرسه را کشف و کودک را به مدرسه و محیط آن علاقهمند کنید.
اگر به اختلال اضطراب جدایی مشکوک هستید، با روان پزشک مشورت کنید و اگر شک کردهاید مشکلی در مدرسه وجود دارد که منشاء آن رفتار معلم یا همکلاسیهای اوست، سعی کنید با مسئولان مدرسه صحبت کنید. رفتار مثبت کودک را برای مدرسه رفتن مورد توجه قرار دهید و جایزه بدهید. به او نشان دهید که در نظر شما مدرسه رفتن، کار بسیار مهم و با ارزشی است و برای این کار اهمیت قائل هستند. نباید با سختگیری سعی کنید مشکل او را یک شبه حل کنید. هر کاری که مربوط به مدرسه رفتن است، از آمادهشدن، به موقع به سرویس رسیدن و... را بدون تشویق و جایزه نگذارید.
نظرات شما عزیزان: